تیتر های برتر
هفتم مهرماه سالروز بزرگداشت شمس تبريزي است. فردي كه در ادب و ادبيات پارسي جايگاه ويژهاي دارد و همواره مورد توجه عرفا بوده است. قصه شمس و مولانا، قصهاي در خور توجه و جذاب براي علاقمندان به عرفان است. قدیمیترین مستندات درخصوص نگاشتههاي شمس تبریزی، ابتدانامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که در آن بيان كرده است «هیچ آفریدهای را بر حال شمس اطلاعی نبوده چون شهرت خود را پنهان میداشت و خویش را در پرده اسرار فرو میپیچید» با اين حال در کتاب مقالات اگر چه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداختهاست اما از میان توصیفات و خاطرات متعددي كه بيان داشته است ميتوان نسبت به او شناخت پيدا كرد.
درخصوص سرگذشت پدر و مادر شمس تبريزي ميتوان به توجه ویژه آنها به شمس تبریزی اشاره کرد و این خود همواره از نظر روانشناسان مورد توجه بوده است که ایجاد دلبستگی ایمن همواره میتواند از کودکان افراد لایق و بزرگ و موفق بسازد. هر چند که شمس در جایی از مقالات به این سطح از توجه اینگونه اشاره میکند«این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز برآوردند.» . وی در خصوص رابطه خود با پدر در جای میگوید: «نیک مرد بود… الا عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر…، پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او میرمید. پنداشتمی که بر من خواهد افتاد. به لطف سخن میگفت، پنداشتم که مرا میزند، از خانه بیرون میکند». و این از نگاه مهربانه و توام با فاصله میان شمس و پدر خبر میدهد و شاید بهتر باشد در خصوص رابطه شمس با والدینش به اطلاعات بیشتری دست یابیم. به هر حال شمس شاگردی را پیشه میکند و در محضر استادانی چون شمس خونجی تحصیل کرد و در سیر و سلوک و طریقت، از کسانی چون پیر سلهباف و شیخ رکن الدین محمد سُجاسی معروف به پیر سُجاسی، بهره جست. همچنین تحت تاثیر آموزههای بزرگان و اندیشمندانی چون فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محیالدین ابن عربی نیز بوده است.
شمس تبریزی عاشق سفر بود و عمر را به سیر و سیاحت میگذرانید و در ۲۶ جمادیالثانی ۶۴۲ (معادل ۶ دسامبر ۱۲۴۴ میلادی و ۱۶ آذر ۶۲۳ هجری خورشیدی) به قونیه رسید. با مولوی ملاقات کرد و با شخصیت نیرومند و نفس گرمی که داشت مولانا را دگرگون کرد. تا پیش از دیدار شمس تبریزی، مولوی از عالمان و فقیهان بود و به تدریس علوم دینی مشغول بود. با دیدار شمس تبریزی، مولوی مسیر قبلی را رها کرد و با اشتیاقی که شمس در او پدید آورده بود، اهل وجد و سماع و شاعری شد. برای مردم قونیه که تصویری دیگر از مولوی داشتند این تغییر مسیر قابل درک نبود و مریدان مولوی بر او و شمس تبریزی احساس خشم داشتند و همین امر موجب شد شمس تبریزی بعد از شانزده ماه در ۲۱ شوال ۶۴۳ بیخبر قونیه را ترک کند و همین امر موجب اندوه و ملال مولوی شد. سرانجام نامهای از شمس تبریزی رسید و معلوم شد که به شامشفر کرده است. مولوی فرزند خود سلطان ولد را با بیست نفر از یاران برای باز گرداندن شمس تبریزی به شام فرستاد و وی در ۶۴۴ با استقبال باشکوه به قونیه بازگشت. محفل مولوی غرق شور و شادی و وجد و سماع شد. اما این شادمانیها طولی نکشید و آتش کینه و تعصب مریدان مولوی و مردم قونیه مجدد بالا گرفت و رنجها و آزارها به شمس تبریزی شروع شد. او با همه عشق و علاقهای که به صحبت مولانا داشت تصمیم به ترک قونیه گرفت. به مولانا میگفت: «سفر کردم آمدم و رنجها به من رسید که اگر قونیه را پر زر کردندی به آن کرا نکردی، الا دوستی تو غالب بود… سفر دشوار میآید، اما اگر این بار رفته شود چنان مکن که آن بار کردی» به سلطان ولد فردها میگفت:
خواهم این بار آنچنان رفتن |
که نداند کسی کجایم من |
|
همه گردند در طلب عاجز |
ندهد کس نشان ز من هرگز |
|
سالها بگذرد چنین بسیار |
کس نیابد ز گرد من آثار |
در منابع قدیمی مزارشمس تبریزی را در شهر خوی، بیان کردهاند هرچند که با گذشت قرنها آرامگاه شمس تبریزی ویران گردید و از آن منار آجری به نام شمس تبریز بر جای مانده است. محمدعلی موحد مدفون بودن شمس در خوی را به دلیل وجود مقبرهای با یک مناره در خارج از شهر خوی که از آغاز سده پانزدهم میلادی به «مناره شمس تبریزی» معروف بوده، معتبر میداند. بر اساس سفرنامههای سیاحان اروپایی که از آذربایجان دیدن کردهاند، مقبره پیشتر دو مناره داشته که همین اواخر یکی از آن دو بر اثر عوامل طبیعی فرو ریختهاست. محمد امین ریاحی هم در کتابش درباره تاریخ شهر خوی به شرح دیدار سلطان سلیمان قانونی و وزیر اعظمش از خوی و زیارت مقبره شمس میپردازد و میگوید که عثمانیان به روایت افلاکی در مناقبالعارفین مبنی بر دفن شمس در قونیه اعتقاد نداشتهاند هرچند امروزه صنعت گردشگری جمهوری ترکیه قویاً از موضع افلاکی دفاع میکند..از میان محققان ایرانی، بدیعالزمان فروزانفر و محمدعلی تربیت منکر دفن شمس در خویاند..فرانکلین لوئیس با توجه به کثرت روایات متضاد و متناقض، شناسایی مدفن شمس به گونهای مطمئن و دقیق را بعید میداند. به گفته او اگرچه مدرکی قانعکننده دال بر صحت دفن شمس در خوی وجود ندارد، اما مدرکی هم در رد آن موجود نیست. او با توجه به قدیمی بودن منار مقبره شمس در خوی که سابقه آن حداقل به سال ۱۴۰۰ میلادی بر میگردد و با نظر به عدم وجود هرگونه مدرک ناقض آن، خوی را آخرین اقامتگاه شمس در نظر میگیرد.
علیرضا مقدم، عضو هیئت علمی گروه عرفان دانشنامه اسلام، به دستنوشتهای از کتابخانه حسن پاشا در چوروم ترکیه برخورده که «گمان میبرد یکی از کهنترین نشانههای حضور شمس تبریزی در خوی و بلکه کهنترین آنها باشد». در این نسخه خطی آمده که خواجه علاءالدین علی، از مشایخ طریقت صفوی، چون مرگ خود را نزدیک دید خواست خلیفهای برگزیند و ابوحامد حمیدالدین آقسرایی، معروف به سومونجو بابا، را مناسب یافت. پس حلقه مریدان و درویشانش را به «مکانی که در قصبه خوی به مقام شمس تبریزی معروف و زیارتگاه و تفرجگاه آنان بود» برد و پس از سه روز ذکر، ابوحامد را به عنوان خلیفه خود روانه روم ساخت. علیرضا مقدم نتیجه میگیرد که حدود ۱۰۰ سال پس از غیبت شمس در خوی مکانی وجود داشته که محل تجمع و رقص و سماع صوفیان بوده و به نام مقام شمس تبریزی معروف بودهاست. مزار شمس تبریزی در خوی در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفت و برای بازسازی آن اقدام شد.
مجله حاضر یک ماهنامه علمی ، فرهنگی و اجتماعی است که با هدف آموزش و ارائه آگاهی در زمینه روانشناسی برای عموم تهیه گردیده است. هرگونه استفاده از مطالب مجله مایه افتخار ماست و با اجازه کتبی مقدور می باشد.
هفتم مهرماه سالروز بزرگداشت شمس تبريزي است. فردي كه در ادب و ادبيات پارسي جايگاه ويژهاي دارد و همواره مورد توجه عرفا بوده است. قصه شمس و مولانا، قصهاي در خور توجه و جذاب براي علاقمندان به عرفان است. قدیمیترین مستندات درخصوص نگاشتههاي شمس تبریزی، ابتدانامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که در آن بيان كرده است «هیچ آفریدهای را بر حال شمس اطلاعی نبوده چون شهرت خود را پنهان میداشت و خویش را در پرده اسرار فرو میپیچید» با اين حال در کتاب مقالات اگر چه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداختهاست اما از میان توصیفات و خاطرات متعددي كه بيان داشته است ميتوان نسبت به او شناخت پيدا كرد.
درخصوص سرگذشت پدر و مادر شمس تبريزي ميتوان به توجه ویژه آنها به شمس تبریزی اشاره کرد و این خود همواره از نظر روانشناسان مورد توجه بوده است که ایجاد دلبستگی ایمن همواره میتواند از کودکان افراد لایق و بزرگ و موفق بسازد. هر چند که شمس در جایی از مقالات به این سطح از توجه اینگونه اشاره میکند«این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز برآوردند.» . وی در خصوص رابطه خود با پدر در جای میگوید: «نیک مرد بود… الا عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر…، پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او میرمید. پنداشتمی که بر من خواهد افتاد. به لطف سخن میگفت، پنداشتم که مرا میزند، از خانه بیرون میکند». و این از نگاه مهربانه و توام با فاصله میان شمس و پدر خبر میدهد و شاید بهتر باشد در خصوص رابطه شمس با والدینش به اطلاعات بیشتری دست یابیم. به هر حال شمس شاگردی را پیشه میکند و در محضر استادانی چون شمس خونجی تحصیل کرد و در سیر و سلوک و طریقت، از کسانی چون پیر سلهباف و شیخ رکن الدین محمد سُجاسی معروف به پیر سُجاسی، بهره جست. همچنین تحت تاثیر آموزههای بزرگان و اندیشمندانی چون فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محیالدین ابن عربی نیز بوده است.
شمس تبریزی عاشق سفر بود و عمر را به سیر و سیاحت میگذرانید و در ۲۶ جمادیالثانی ۶۴۲ (معادل ۶ دسامبر ۱۲۴۴ میلادی و ۱۶ آذر ۶۲۳ هجری خورشیدی) به قونیه رسید. با مولوی ملاقات کرد و با شخصیت نیرومند و نفس گرمی که داشت مولانا را دگرگون کرد. تا پیش از دیدار شمس تبریزی، مولوی از عالمان و فقیهان بود و به تدریس علوم دینی مشغول بود. با دیدار شمس تبریزی، مولوی مسیر قبلی را رها کرد و با اشتیاقی که شمس در او پدید آورده بود، اهل وجد و سماع و شاعری شد. برای مردم قونیه که تصویری دیگر از مولوی داشتند این تغییر مسیر قابل درک نبود و مریدان مولوی بر او و شمس تبریزی احساس خشم داشتند و همین امر موجب شد شمس تبریزی بعد از شانزده ماه در ۲۱ شوال ۶۴۳ بیخبر قونیه را ترک کند و همین امر موجب اندوه و ملال مولوی شد. سرانجام نامهای از شمس تبریزی رسید و معلوم شد که به شامشفر کرده است. مولوی فرزند خود سلطان ولد را با بیست نفر از یاران برای باز گرداندن شمس تبریزی به شام فرستاد و وی در ۶۴۴ با استقبال باشکوه به قونیه بازگشت. محفل مولوی غرق شور و شادی و وجد و سماع شد. اما این شادمانیها طولی نکشید و آتش کینه و تعصب مریدان مولوی و مردم قونیه مجدد بالا گرفت و رنجها و آزارها به شمس تبریزی شروع شد. او با همه عشق و علاقهای که به صحبت مولانا داشت تصمیم به ترک قونیه گرفت. به مولانا میگفت: «سفر کردم آمدم و رنجها به من رسید که اگر قونیه را پر زر کردندی به آن کرا نکردی، الا دوستی تو غالب بود… سفر دشوار میآید، اما اگر این بار رفته شود چنان مکن که آن بار کردی» به سلطان ولد فردها میگفت:
خواهم این بار آنچنان رفتن |
که نداند کسی کجایم من |
|
همه گردند در طلب عاجز |
ندهد کس نشان ز من هرگز |
|
سالها بگذرد چنین بسیار |
کس نیابد ز گرد من آثار |
در منابع قدیمی مزارشمس تبریزی را در شهر خوی، بیان کردهاند هرچند که با گذشت قرنها آرامگاه شمس تبریزی ویران گردید و از آن منار آجری به نام شمس تبریز بر جای مانده است. محمدعلی موحد مدفون بودن شمس در خوی را به دلیل وجود مقبرهای با یک مناره در خارج از شهر خوی که از آغاز سده پانزدهم میلادی به «مناره شمس تبریزی» معروف بوده، معتبر میداند. بر اساس سفرنامههای سیاحان اروپایی که از آذربایجان دیدن کردهاند، مقبره پیشتر دو مناره داشته که همین اواخر یکی از آن دو بر اثر عوامل طبیعی فرو ریختهاست. محمد امین ریاحی هم در کتابش درباره تاریخ شهر خوی به شرح دیدار سلطان سلیمان قانونی و وزیر اعظمش از خوی و زیارت مقبره شمس میپردازد و میگوید که عثمانیان به روایت افلاکی در مناقبالعارفین مبنی بر دفن شمس در قونیه اعتقاد نداشتهاند هرچند امروزه صنعت گردشگری جمهوری ترکیه قویاً از موضع افلاکی دفاع میکند..از میان محققان ایرانی، بدیعالزمان فروزانفر و محمدعلی تربیت منکر دفن شمس در خویاند..فرانکلین لوئیس با توجه به کثرت روایات متضاد و متناقض، شناسایی مدفن شمس به گونهای مطمئن و دقیق را بعید میداند. به گفته او اگرچه مدرکی قانعکننده دال بر صحت دفن شمس در خوی وجود ندارد، اما مدرکی هم در رد آن موجود نیست. او با توجه به قدیمی بودن منار مقبره شمس در خوی که سابقه آن حداقل به سال ۱۴۰۰ میلادی بر میگردد و با نظر به عدم وجود هرگونه مدرک ناقض آن، خوی را آخرین اقامتگاه شمس در نظر میگیرد.
علیرضا مقدم، عضو هیئت علمی گروه عرفان دانشنامه اسلام، به دستنوشتهای از کتابخانه حسن پاشا در چوروم ترکیه برخورده که «گمان میبرد یکی از کهنترین نشانههای حضور شمس تبریزی در خوی و بلکه کهنترین آنها باشد». در این نسخه خطی آمده که خواجه علاءالدین علی، از مشایخ طریقت صفوی، چون مرگ خود را نزدیک دید خواست خلیفهای برگزیند و ابوحامد حمیدالدین آقسرایی، معروف به سومونجو بابا، را مناسب یافت. پس حلقه مریدان و درویشانش را به «مکانی که در قصبه خوی به مقام شمس تبریزی معروف و زیارتگاه و تفرجگاه آنان بود» برد و پس از سه روز ذکر، ابوحامد را به عنوان خلیفه خود روانه روم ساخت. علیرضا مقدم نتیجه میگیرد که حدود ۱۰۰ سال پس از غیبت شمس در خوی مکانی وجود داشته که محل تجمع و رقص و سماع صوفیان بوده و به نام مقام شمس تبریزی معروف بودهاست. مزار شمس تبریزی در خوی در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفت و برای بازسازی آن اقدام شد.
مجله حاضر یک ماهنامه علمی ، فرهنگی و اجتماعی است که با هدف آموزش و ارائه آگاهی در زمینه روانشناسی برای عموم تهیه گردیده است. هرگونه استفاده از مطالب مجله مایه افتخار ماست و با اجازه کتبی مقدور می باشد.
سبک زندگی سالم
-
کرونا و ورزش در قرنطینه
- پنج شنبه, 10 مهر 1399
- توسط: علی علیزاده
۳۰ دقیقه تمرین كاري است كه اين روزها به جاي رفتن به سفر و افزايش روند ابتلا به كرونا ميتوانيد در منزل انجام دهيد.
پوست و مو در پاییز- پنج شنبه, 10 مهر 1399
- توسط: ریحانه واحدیان
اگر پوست شما زود خشك و يا شكننده ميشود و سردي هوا به آن آسيب ميرساند،
رسانه ، چالش ، تهدید- پنج شنبه, 10 مهر 1399
- توسط: ریحانه واحدیان
همواره یکی از ابزار احساس امنیت در انسانها برقراری ارتباط با دیگر انسانها بوده است
راز موفقیت در صادرات- پنج شنبه, 10 مهر 1399
- توسط: مجتبی خوش لهجه
در این راه باید از کسانی کمک و مشاوره گرفت که در این حوزه تخصص و اطلاعات کافی دارند تا یک روش صحیح را به ما نشان دهند.
فرهنگ و هنر
-
عصر طلايي شعر ، دوره رمانتيك
- پنج شنبه, 10 مهر 1399
- توسط: مهرک اخص
رمانتیسم یا رمانتیسیسم، عصری از تاریخ فرهنگ در غرب اروپاست، که بیشتر در آثار هنری، ادبیات و موسیقی نمایان شد.
آنا آخماتوا شاعره روس- شنبه, 29 شهریور 1399
- توسط: مهرک اخص
از ميان شاعران سده بيستم روسيه هيچيك چون آخماتووا نداي مظلوميت مردم روسيه را اينچنين بيپرده و حجاب سرنداده است.
سینما ، هنر ، دین- شنبه, 29 شهریور 1399
- توسط: علی علیزاده
شهریور ماه امسال مصادف با محر و سفر و قیام عاشورایی امام حسین علیهالسلام سرور و سالار شهیدان من را بر آن داشت که این شماره به یکی از آثار…
خداحافظ کمالگرایی- یکشنبه, 22 تیر 1399
- توسط: زینب غفارنژاد
تصور کنید در زندگی تان ترسی نداریداز این که به اندازه ی کافی خوب نباشید.
سرگرمی
-
طالع خرداد ماه
جمعه, 13 تیر 1399
-
طالع اردیبهشت ماه
جمعه, 26 ارديبهشت 1399
-
طالع فروردین ماه
یکشنبه, 31 فروردين 1399
-
عطر ماه تولد برای اسفند ماهی ها
پنج شنبه, 29 اسفند 1398
ماهنامه فرهنگی ، هنری ، اجتماعی ذهن آویز با تلاش جمعی از فرهیختگان و صاحبنظران جامعه در صدد است تا با رویکرد سلامت محور به مسائل جامعه بپردازد. این ماهنامه ، 28 ام هر ماه به صورت تمام الکترونیک از طریق وبگاه www.zehnavizonline.ir با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر می شود.خوشحالیم قدمی هرچند کوچک برای سلامت جامعه بر می داریم.
اطلاعات ما
تنظیمات قالب